سفارش تبلیغ
صبا ویژن

87/4/15
10:5 صبح

ستیز تا به کی؟ عناد تا به کجا؟

بدست فاضل در دسته دو کلمه حرف سیاسی، از دیار کریمان

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر زمانی خواستیم چهره ی واقعی و دلسوزانه جناحهای سیاسی موجود کشور را بررسی کنیم و آنان را مورد نقد قرار دهیم، خوب است که به مطالعه و بررسی واکنش های آنان در مقابل (( مصالح ملی کشور )) و نیز (( مقابله با کشورهای خارجی )) بپردازیم.

قطعا در مورد سفر آقای احمدی نژاد ــ رئیس جمهور محترم ــ به نیویورک حرف و حدیث بسیاری گفته شده و این موضوع از زوایای گوناگونی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. اما بد نیست که نگاهی به عملکرد و واکنش به دور از منطق، برخی از احزاب داخلی کشور هم بیاندازیم.

این حق طبیعی برخی از قلم به دستان و منتقدین است که انتقادات جزیی خود را در مورد سخنان آقای احمدی نژاد ابراز دارند و سخنان ایشان را مورد نقد و داوری قرار دهند، اما مسئله ی اصلی اینجاست که آیا واقعا می باید به بهانه ی نقد سخنرانی و مواضع ایشان، مسائل حزبی و جناحی خود را فدای مصالح ملی کشور نمود و در مقابل اتهامات دشمنان خارجی سکوت اختیار کرد و یا حتی بدتر از آن، با آنان هم صدا شد؟!

به چه دلیل حزب یا احزابی می بایست سفر آقای احمدی نژاد ــ رئیس جمهور منتخب ملت ایران ــ به نیویورک و دفاع شجاعانه و مدبرانه ایشان از حیثیت ملی ایرانیان در دانشگاه کلمبیا را نامنصفانه، به باد انتقاد گرفته و خواسته یا ناخواسته، همسو و هم ناله با رسانه های استکباری غربی گفتار و عمل شایسته ایشان را در مقابل اتهامات و فحاشی های رئیس دانشگاه کلمبیا را تقبیح و تخطئه نمایند؟

به چه دلیل برخی از این جریانات داخلی عمل عالمانه ایشان در آن دانشگاه را که به حق دفاع از منطق و حیثیت مردم ایران بود را به شدیدترین وجه محکوم می کنند و در عوض خطاب به ایشان می گویند که اگر ما به جای شما بودیم و تهمت های اینچنینی رئیس دانشگاه کلمبیا را می شنیدیم، بدون هیچگونه درنگی دانشگاه را ترک می کردیم!

آیا واقعا، اگر رئیس جمهور در آن برهه از زمان دانشگاه را ترک می نمود و در مقابل افترائات آقای کالینجر ( رئیس دانشگاه مذکور ) پاسخی نمی داد، همین افراد به اصطلاح دلسوز نمی گفتند که چرا آقای رئیس جمهور در مقابل دشنام های وی دلیرانه ایستادگی نکرد و پاسخ دندانشکنی به وی نداد؟ قطعا که از همین حربه سود می جستند!

و باز جای تاسف است که یکی از نشریات محلی استانمان همراه و همصدا با اینچنین جریاناتی در یکی از مقالات خود تیتر زشت و قبیح : (( آقای رئیس جمهور! اگر من به جای شما بودم، جلسه را ترک می کردم… !؟!؟ )) را بر می گزیند.

آیا به بهانه ی چنین دلایل غیرمنطقی می بایست به گونه ای موضع گیری شود که نظام رسانه ای غرب و سیاستمداران امپریالیسم جهانی پاک و منزه جلوه داده شده و نماینده ملت ایران مقصر اصلی این داستان قلمداد شود؟! در این صورت باید به هویت ملی و انقلابی اینگونه جریانات قویا شک کرد.

از طرف دیگر راقم آن سطور در مقاله ی خود از آقای احمدی نژاد می پرسند که : ((در طول دو سال و سه ماه زمامداری تان که سه سفر به آمریکا داشته اید، غیر از آنکه روابط ما با این کشور متخاصم [؟!] تیره تر و تیره تر شده است لطفا بگویید، با صرف این همه هزینه مادی و معنوی چه دست آورد مثبتی که به حال ملک و ملت مفید و برای آینده کشور مناسب و مقتضی باشد حاصل شده است؟ ))

ایشان بارها و بارها و حتی در مصاحبه ی با خبرگزاری های خارجی ( مانند شبکه ی امریکایی سی بی اس )

و حتی در خود دانشگاه کلمبیا و همچنین در جلسه ی پرسش و پاسخ با خبرنگاران آمریکایی در نیویورک این سخن امام (ره) را با این مضمون بیان کردند که ما حاضریم با تمام کشورهای دنیا رابطه برقرار کنیم به جز نظام نژاد پرست آپارتاید در آفریقای جنوبی ( که هم اکنون از هم پاشیده است) و رژیم غاصب اسرائیل.

از این گذشته حتی دولت ایران در سال گذشته و برای برقراری روابط بین دو ملت ایران و آمریکا حاضر شد که پرواز مستقیم با نیویورک را راه اندازی کند که با مخالفت دولت آمریکا مواجه گشت!

قبول درخواست اساتید و دانشجویان دانشگاه کلمبیا توسط رئیس جمهوری مبنی بر سفر علمی ـ تحقیقاتی ایشان به ایران را هم می توان نقطه ی عطفی در روابط بین نخبگان و اندیشمندان دو ملت دانست(البته در صورت عدم مخالفت دولت آمریکا!) و همچنین عدم مقابله به مثل و انگشت نگاری از اتباع آمریکایی به هنگام ورود به کشورمان ــ که به مثابه ی توهین به یک ملت است ــ هم یکی دیگر از دلایل پیش قدمی ماست و در آخر آزاد بودن خبرنگاران و رسانه های آمریکایی در کشورمان و در مقابل عدم آزادی خبرنگاران ما در آمریکا از نکات دیگر و در خور توجه این بحث است.

آخر رابطه با آمریکا که اینچنین عده ای را از خود بی خود کرده است به چه قیمتی؟ آیا نمی بینند که دولت آمریکا هر روز که می گذرد نسبت به ملت شریف ایران مخاصم تر و بد دهن تر می شود و حتی اخیرا کنگره ی آمریکا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را جزو لیست تروریست ها قرار داده است!!

نگارنده در قسمت دیگری از مقاله ی خود می گوید : (( سوال بنده این است شما که در حفظ سنگر سخنرانی تان اصرار داشتید چه چیزی یا چه چیزهایی نگفته ای را می خواستید بگوئید که آمریکاییان و بخصوص دانشجویان نشنیده بودند یا نمی دانستند؟ و اساسا باور دارید آنچه که بعد از اهانت ها گفتید مثل همیشه [؟!] متاسفانه اثرگذار نبود که شاید هر کس جای شما می بود این مقدار هم دوام نمی آورد. ))

انکار اینچنین بدیهیات اظهر من شمس هم جای بسی شگفتی دارد.آیا کف زدن های پی در پی دانشجویان که تایید کننده سخنان آقای احمدی نژاد بود دلیل بر تکراری بودن سخنان ایشان برای مستمعین تلقی می شود؟

چطور است که رسانه ها و منابع مختلف و متعدد بین المللی و داخلی نسبت به حضور اثر گذار رئیس جمهوری در آن دانشگاه لب به ستایش ایشان گشوده و حتی از روزنامه صیونیستی ها آرتص گرفته تا جان بولتون نماینده سابق آمریکا خود را شکست خورده ی این جنگ می دانند و به این امر اعتراف می کنند، آن وقت عده ای خودی می آیند و می گویند….

به امید آن روزی که این افراد به اصطلاح روشنفکرِ قلم به دست به خود باوری رسیده و هویت ملی و انقلابی خود را از یاد نبرند.


87/4/15
10:4 صبح

ماه مبارک رمضان،شیطان، صدا و سیما و اغما!

بدست فاضل در دسته

بسم الله الرحمن الرحیم

دو سال قبل بود که صدا و سیما با پخش سریال ” او یک فرشته بود “، سعی داشت تا چهره ی زشت شیطان را در قالب جلوه های ویژه و کاملا رویایی به مردم معرفی کند!

امسال هم ظاهرا صدا و سیما در قالب فیلم ” اغما ” قصد دارد شیطان را از زاویه ی دیگر و بازهم خیالی و رویایی و با استفاده از جلوه های ویژه به مردم معرفی کند، و در آخر این نتیجه ی اخلاقی و واقع گرایانه را بگیرد که شیطان چیز بدی است!

این موضوع ــ که سعی دارد شیطان را بدین گونه موجودی خبیث و در قالب فیلم های خیالی و رویایی به مردم معرفی کند و در آخر نتیجه اخلاقی بگیرد که شیطان می تواند انسان ها را گمراه کند ــ کاملا عوامانه و به دور از استلالات منطقی و دینی می باشد.

اولین اشکالی که از نظر دینی می توان به این موضوع گرفت این است که از روایات اسلامی بسیاری بر می آید که اصلا شیطان در ماه مبارک رمضان به خواست خداوند متعال در بند و اسارت است و اینگونه فیلم ها دقیقا خلاف این موضوع را ترویج می کنند و اینگونه به مردم القا می کنند که چنین چیزی صحیح نیست و این یعنی نادیده گرفتن بسیاری از احادیث معتبر ائمه (ع).

دوم اینکه اگر ما بخواهیم به وسیله ی فیلم های علمی ــ تخیلی وجود شیطان را به اثبات مردم برسانیم پس می بایست موازی این موضوع، مردم، وجود موجودات فضایی و زنده شدن دایناسورها و… را هم باور کنند!!

و در آخر اینکه نادیده گرفتن این همه برهان و استدلال عقلی و منطقی و در عوض روی آوردن صرف به تخیلات، کاملا غیرمنطقی و نامنصفانه است و اگر ما زمانی توانستیم که تکنولوژی روز را با استدلالات و برهان های علمی خودمان تطبیق و نشر دهیم، آنگاه شاید یک اثر مناسب و در خور توجه ساخته ایم که مردم بتوانند از آن بهره برداری کنند.


87/4/15
10:3 صبح

از کجا آمده ایم؟ به کجا می رویم؟(?)

بدست فاضل در دسته سلوک قلم

« به نام خدا »

در پست قبلی اشاره شد که راههای بسیاری به عنوان ” راه درست زندگی ” به انسان عرضه می شود(به عبارت ساده تر ما همیشه به دنبال پاسخ به این سوالیم که: (( چگونه زندگی کنیم )) و این سوال در واقع نشات گرفته از همان نیاز مذکور است.)

اما سوال اینجاست که چگونه باید راه صحیح و درست را پیدا کرد و بقیه ی موارد را بی راهه و غلط پنداشت؟

هر پاسخی که دیگران در رابطه ی با این سوال به ما می دهند، باید حداقل دارای دو ویژگی باشد:

یکی اینکه باید جامع و شامل باشد؛ به گونه ای که راه رسیدن به این نیاز در تضاد با دیگر نیازهای فطری انسان نباشد. (مثلا در تضاد با آزادی فرد، امنیت و آرامش در جامعه، پیشرفت و … نباشد)

دوم اینکه پاسخ ها باید کاملا درست و قابل اعتماد باشند؛ زیرا هر پاسخ احتمالی و مشکوک نیازمند تجربه و آزمون است و عمر محدود آدمی کفاف چنین تجربه و آزمونی را نمی دهد، به خصوص که راه ها ی پیشنهادی هم بسیار زیاد و گوناگون است.

وقتی که ما از بین این همه پاسخ ــ به عنوان پاسخ جامع، درست و مطمئن ــ به دنبال جواب واقعا صحیح می گردیم، به وضوح در می یابیم که دستگاه تفکر ما محدودیت بسیار جدی دارد و اصلا قادر به تعیین دقیق و صد در صد پاسخی که آینده ما را تضمین کند، نیست. پس برای به دستیابی به جوابی جامع و مطمئن باید از یک منبعی کمک بگیریم که کاملا به خصوصیات انسان اشراف داشته باشد و به نوعی عالم به تمام علوم باشد تا بتواند به انسان بگوید که کدام عمل خطا است و کدام عمل صواب و در آخر، راه درست زندگی را به ما بنمایاند.

اینجاست که ادیان الهی برای خودشان یک چنین منبعی را تعریف کرده اند و نام آن را ” الله ” گذاشته اند؛ اما مادی گرایان که چنین منبع باشعوری را قبول ندارند، تنها و تنها متکی به قدرت ناقص و ناتوان خود هستند و به همین دلیل تا کنون هزاران(و شاید بیشتر) پاسخ به این دست سوال ها داده اند( که راه درست و کامل زندگی چیست) و بازهم هر چه که به زمان حال می آییم متجددینشان آراء متاخرین خود را ناقص و ابتر پنداشته و خط بطلانی بر آن کشیده اند و باز خودشان آراء جدیدتری را عرضه کرده اند و این چرخه کماکان ادامه دارد!

این گونه بحث ها سر دراز دارد و با مراجعه به نظریات متفکران و اندیشمندان معتقد به خدا (که اصلا محدود به مسلمانان نیست) می توان به راحتی دریافت که این جهان با چنین نظام شگرفی خالقی آگاه و باشعور دارد.

پس ما بطور بسیار خلاصه در اولین قدم راه های عرضه شده توسط مادیون را ناقص و ابتر می پنداریم؛ به دلیل اینکه اساسا دستگاه تفکر و اندیشه ی ما انسان ها بسیار ناقص است و محدودیت های جدی دارد و بدون متصل شدن به منبعی لایزال نمی تواند پاسخی کامل، درخور و شایسته بدهد. پس متکی بودن مادیون به تفکر خودشان نمی تواند جواب گوی سوال ما باشد. ( به عنوان مثال ما انسان ها قادر نیستیم که بگوییم بعد از مرگ چه اتفاقی برای انسان می افتد، پس اتکا به نیروی فکری و اندیشه خودمان نمی تواند راهگشای ما باشد.)

فعلا تا همین جا…

این ها دست نوشته های بنده است و قطعا دارای ضریب اشتباه و خطای بالایی است پس اگر با نظریات من موافق نیستید، مرقوم بفرمایید تا با نظریات شما هم آشنا بشوم.


87/4/15
10:2 صبح

اقتصادیون و رئیس جمهور

بدست فاضل در دسته دو کلمه حرف سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم

از جمله مسائل و ومطالب جالب توجه هفته گذشته برگزاری اولین نشست رئیس جمهور با 50 اقتصاددان ــ که اغلب استاد دانشگاه اند ــ بود.

آن زمانی که این اقتصاددیون نامه ی خود را منتشر کردند( و هنوز که هنوز است اصل این نامه به دست دولت نرسیده است!!) روزنامه های اصلاح طلب آن چنان این موضوع را در بوق و کرنا کردند که هنوز صدایش در گوش ملت طنین انداز است.

اما امروز

از زمانی که خبر نشست صریح و صمیمی رئیس جمهور با اقتصاددیون مطرح شد، این روزنامه ها آنچنان خاموش و ساکت شدند که انگار نه انگار در هنگام انتشار نامه، کی آ بودند که خودشون را به آب و آتیش می زدند.

از این ها که بگذریم جسارت و نوآوری رئیس جمهوری قابل تحسین است. آخر این کار به نوبه ی خود، کاری ابتکاری بود و نشان از اعتماد به نفس دولت و همچنین مدبرانه و آگاهانه بودن برنامه های دولت دارد ؛ بر خلاف آنچه که مخالفین در صددند دولت را بی تجربه و فاقد پشتوانه فکری و مطالعاتی معرفی کنند.

اما نمونه های مشابه ای هم گزارش شده که نشان از شیوع چنین مواردی دارد(یا شایدم داشته!)

مهر : سردار فرهادنظری که در زمان وقوع حادثه 18 تیر 78 فرماندهی انتظامی تهران را به عهده داشت، آمادگی خود را برای مناظره با رئیس جمهورسابق و اعضای دولت او درباره وقایع کوی دانشگاه اعلام کرد!


87/4/15
10:2 صبح

از کجا آمده ایم و به کجا می رویم؟

بدست فاضل در دسته سلوک قلم

بسم الله الرحمن الرحیم

و امروز می خواهم با تو درد و دل ها بگویم.

اما به شرطی سفره ی دلم را برایت باز می کنم که به حرف های ناپخته ام گوش دهی و تا آخر آن ها را بخوانی.

آدمی از آن روز که پا به عرصه ی گیتی گذاشت، خواست که بهترین راه زندگی را کشف کند، چونکه برای رسیدن به آمال و آرزوهایش و روزهای بهتر به آن نیاز داشت. از آن روز شاید ده ها هزار سال…

نه! بلکه بیشتر…

شاید صدها هزار سال گذشه باشد. انسان امروزی هم هنوز به پیروی از پدران خویش به دنبال کشف بهترین راه زندگی است!

و هنوز که هنوز است انسان ها به یک حقیقت واحد که مورد قبول تمام ساکنین این کره ی خاکی باشد، نرسیده اند.

بعضی دین داری را پیشه کرده وآن را صراط مستقیم خود می پندارند. از این گروه شاخه های بسیاری پا گرفته است، مانند : اسلام، مسیحیت، یهودیت، زرتشتیت و … که معمولا این ها را ادیان توحیدی می نامند و ادیان دیگری که غیرخدای واحد را می پرستند می توان به هندوئیسم، بودائیسم، آنیمیسم و …اشاره کرد.

از طرف دیگر کسانی هستند که به مادیگراها معروف و مشهورند و سرچشمه جهان را برخلاف ادیان، ماده و مادیات می پندارند. جالب اینجاست که هر کدام از این گروهها (دینی و مادی) خود به شاخه های بسیاری تقسیم بندی می شوند و هر کدام از این شاخه ها، راه خود را بهترین راه و آئین خود را نجات بخش ترین آئین ها می دانند! به گونه ای که پیروان دیگر تفکرات را نگون بخت و داخل شده در وادی ضلالت می پندارند.

حال جایگاه ما کجاست؟

بارزترین نکته ای که وجود دارد این است که اگر به چگونگی ادامه ی حیات این نوع تفکرات بنگریم در می یابیم که فرزندان هر خانواده در اکثر موارد پیرو تفکرات پدران و مادران خود هستند! یعنی بستگی دارد که انسانی در کجا به دنیا بیاید، پیشاپیش می توان حدس زد که او پیرو چه نوع تفکر و آئینی است.

اما سوال اینجاست که در این آشفته بازار، حقیقت کجا پنهان گشته است؟

آیا حقیقت وجود خارجی ندارد؟ آیا سوفسطائیان که قرن ها قبل از میلاد مسیح(ع) می گفتند: که یک حقیقت واحد وجود ندارد و هر که هرچه پنداشت برای خود او حقیقت است، درست است؟ یا اینکه حقیقت وجود دارد اما تشخیص آن از میان هزاران راهی که به عنوان حقیقت قطعی و مسلم[؟!] معرفی شده برای ما ممکن نیست؟ اگر اینگونه باشد، یعنی اینکه حقیقت را نمی توان به طور یقینی شناسایی کرد و سپس آن را انتخاب نمود و به آن عمل کرد و در آخر به همه عرضه نمود. اگر شما آنچه را که می پنداری حقیقت است به دیگران عرضه کنی(در خوش بینانه ترین حالت) قطعا دیگران آن را با شک و شبهه ی فراوان مورد بررسی قرار می دهند اما نمی توانند آن را به عنوان یک اصل واحد بپذیرند و به آن عمل کنند.

شاید…

شاید به خاطر این باشد که فکر می کنندباید آن راه را آزمون کنند تا از صحت و صقم آن مطلع شوند!

اما آیا عمر انسان کفاف این تجربه و آزمون را می دهد؟

پس باید به فکر چاره ای دیگر بود…

آن چاره چیست؟

تـو می دانـی ؟


87/4/15
10:1 صبح

اتحاد ملی از زاویه ای دیگر

بدست فاضل در دسته دو کلمه حرف سیاسی

بسم الله الرحمن الرحیم

در خبرها آمده بود که خانواده های یهودیان ایرانی پیشنهاد 60 هزار دلاری اسرائیل را(برای هر خانواده!) جهت مهاجرت به آن کشور غاصب را نپذیرفته و این خبر جای بسی خوشحالی و تبریک دارد به تمامی کسانی که به هویت ایرانی خود می بالند و به آن افتخار می کنند.

مشروح خبر را در زیر آورده ام :

رئیس انجمن کلیمیان تهران و نماینده آن ها در مجلس تاکید کردند: (( هویت ایرانیان یهودی با هیچ مبلغی قابل معامله نیست. ))

برخی رسانه های خارجی اخیرا اعلام کردند : اسرائیل در تلاش برای جذب خانواده های یهودی ایرانی به مناطق اشغالی، 60 هزار دلار پاداش پیشنهاد کرده است. اما یهودیان ایرانی به دلیل برخورداری از آزادی های دینی و مذهبی، تمایلی برای عزیمت به مناطق اشغالی از خود نشان نمی دهند. در پی گزارش برخی رسانه ها درباره تلاش رژیم صهیونیستی برای جذب خانواده های یهودی ایرانی به مناطق اشغالی در قبال پرداخت پول، ((سیامک مره صدق)) رئیس انجمن کلیمیان تهران و (( موریس معتمد)) نماینده کلیمیان در کجلس نسبت به این خبر واکنش نشان دادند. رئیس انجمن کلیمیان تهران و نماینده کلیمیان در مجلس تاکید کردند: (( یهودیان ایران از قدیمی ترین ایرانیان هستند و چناچه گروهی از یهودیان ایران اقدام به مهاجرت کرده اند، این روند جدا از مهاجرت سایر ایرانیان نبوده است)). در این اطلاعیه تاکید شده است : یهودیان ایران به فرهنگ اصیل و هویت ایرانی خود عشق می ورزند و تهدیدها و تطمیع های ناپخته سیاسی هیچگاه در هویت زدایی از ایرانیان یهودی راه به جایی نخواهد برد.


87/4/15
9:58 صبح

به کجا می رویم؟

بدست فاضل در دسته سلوک قلم

امروز می خواهم با تو سخن ها بگویم.

اما از کجا شروع کنم و به کجا ختم نمایم؟ از گذر عمر یا شور جوانی یا بی تجربگی یا آرزوهای یک جوان یا… . نمی دانم؛ عالمی است برای خودش که در درون هر جزء از اجزایش سرّی نهفته است.

عالم زیبایی است اما بستگی دارد تا تو چطور آن را ببینی. من که آن را زیبا و دشوار(؟!) می بینم.

زیبا از آن جهت که بالأخره در این دنیا یک حقیقت واحد وجود دارد و تو می توانی پس از کشف آن با خیالی آسوده به آن چنگ زنی و دشوار از آن جهت که کشف این حقیقت بسیار سخت و طاقت فرسا است.

کدام حقیقت؟ همان حقیقتی که به نیاز بنیادین من و تو پتسخ می دهد.

کدام نیاز بنیادین؟ همان نیاز به ” کشف راه درست زندگی ” ! نیازی است فطری که تمام انسان ها از اول اولین تا آخر آخرین به دنبال کشف آن بوده و هستند و خواهند بود. اما…

اما شاید میلیون ها راه به عنوان ” راه درست زندگی ” بر انسان ها عرضه شده است. اما کدامیک واقعا درست و قابل اعتمادند؟ جالب اینجاست که تمام متفکرین از متأخرین تا متجددین راههای خود را بهترین راه دانسته اند! این جاست که که عمق پیچیدگی موضوع آشکار می شود.

آیا قدرت فوق بشری ای وجود دارد ک بتواند راه درست زندگی را به من وتو بنماید؟ شاید باشد و شاید… . نظر تو چیست؟

بگذارم و بگذریم که بحث تا همین جا کفایت می کند و باقی باشد برای بعدها.


<   <<   6   7   8   9      >